ديشب
خواب ديدم تويه باغ سرسبز داشتي براي خودت قدم مي زدي ، منم اونجا بودم
کنار درياچه ، ديدم يه گل قرمز بين لباته ، داشتي به من نزديک مي شدي مي
خواستم بهت يه چيزي بگم اما يه دفعه چوپونت اومد و بردت طويله!
.
.
.
سال قبل برشما مبارک باد
سازمان حمايت ازعقب افتاده ها
.
.
.
شنيده بودم زيبارويان بى وفاويند…
آخه زشت! تو ديگه چرا؟!
.
.
.
تو نمونه اي، واقعا نمونه اي… باور کن نمونه اي
…
…
لطفا فردا قبل از ساعت9 خودت رو تحويل آزمايشگاه بده!
به غضنفر ميگن: توي عمرت، سختترين کاري که کردي چي بوده؟
ميگه: پر کردن نمکدون!
ميگن: چرا؟
جواب ميده: آخه سوراخهاش خيلي ريزه
.
.
.
به يه بچه ميگن اون چه حيووني يه که به ما گوشت، شير، ماست، کفش، لباس ميده؟
بچه ميگه: بابام !!!
.
.
.
حيف نون پشه بند مي خره، تاصبح نمي خوابه پشه ها رو مسخره مي کنه!
.
.
.
يارو با خوشحالي به دوستش ميگه بالاخره اين پازل رو بعد از ? سال حل کردم .
دوستش ميگه: ? سال زياد نيست؟ ميگه: نه بابا رو جعبه اش نوشته ? تا ?
سال!
.
.
.
به يارو ميگن: زودباش قطار ميره!
ميگه : کجا ميخواد بره بليط دست منه!
.
.
.
بزرگترين گناه؟ شوهر نداشتن
بزرگترين تفريح؟ شوهر سرکار گذاشتن
بزرگترين جهاد؟ شوهر کشتن
بزرگترين کار؟ شوهر تربيت کردن
بزرگترين شگفتي؟ شوهرعاقل ديدن
بزرگترين آرزو؟ داشتن مردي به اسم شوهر
.
.
.
برنده جايزه نوبل ادبيات در زمان تقديم جايزه خود به همسرش گفت:
اين جايزه را به همسر عزيزم تقديم مي کنم که با نبودش باعث شد من بتونم اين کتاب را تمام کنم!
.
.
.
*روزي مردي از يک دختر پرسيد *
«آيا با من ازدواج ميکني؟». دختر جواب داد «نه»
و از آن پس مرد شاد زيست، به ماهيگيري و شکار رفت، کلي گلف بازي کرد، هر چه مي خواست نوشيد و هر جا که خواست رفت…
.
.
.
تو مثل خورشيد هستي. مي دوني چرا؟ چون با همون نگاه اولت مي شد فهميد که از پشت کوه اومدي!
.
.
.
تو يک آدم ، مهربون، با کلاس، با پرستيژ، مرتب، فهميده، با شعور، جذاب،
خوش تيپ، خوشگل، خوش زبون، خوش قيافه، با مرامو با فرهنگي مثل من ديده
بودي؟!
.
.
.
چمن زير پاتيم حالا يه وقت خر نشي بخوريمون!